دل هرجایی
دل را باید پایبند یک حقیقت و محبت کرد و بر سر همان ایستاد و وفا نشان داد. شاید هیچ گوهری نفیستر از عشق و محبت نیست که خانه دل را به تصرف خویش در میآورد و فرمانروای دل میشود؛ به شرط آن که این فرماندهی، از خدا و عقل فرمان بگیرد و راه ورود بیگانه به این خلوتسرا را ببندد.
چه زیبا فرمود رسول خدا صلیاللهعلیهوآله که دل، همچون گنجشک میماند که هر لحظه در جایی و بر شاخهای است؛ اما دلهای باایمان، چنین نیست. موءمن، میگوید «خدا» و تا آخر میایستد و ثمره این ایستادگی موءمنانه را هم با نزول فرشتگان و مژده بهشت دادن میبیند؛ «الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا...».
در کلام پیامبر صلیاللهعلیهوآله آمده است: «دل، پادشاه است و سپاهیانی دارد. اگر این فرمانروا صالح و شایسته باشد، سپاهیانش هم صالح خواهند بود و اگر پادشاه، خراب باشد، لشکریانش هم خراب و فاسد میشوند».
نباید گذاشت این دل، هرجایی شود و هر روز به کسی و چیزی دل ببندد. محبتها را باید کنترل کرد. چه علاقههایی وارد دل میشود؟ کدام جاذبهها دل ما را تسخیر میکند و ما را به دنبال خود میکشاند؟ محبت چه کسانی بر زندگی ما چه تأثیراتی میگذارد؟ آیا نباید به دروازهبانی دل پرداخت؟
خواهی نخوری ز تیم ابلیس، شکست باید به دفاع از دل و دیده نشست
چون شوت شود به سوی دل، توپ گناه دروازه دل به روی آن باید بست
اگر بخواهیم دل، هوسهای بیجا نکند، باید بر دیده، کنترل و نظارت داشته باشیم؛ وگرنه باید همچون باباطاهر عریان، هم از دست دل، نالان باشیم و هم از دست دیده، گریان و فریادزنان؛ زیرا «هر آن چه دیده بیند، دل کند یاد»
دل هرجایی، دچار عشقی سطحی، زودگذر و سرراهی میشود؛ عشقی که بر درک، عقل و فهم او تأثیر میگذارد و سادهلوحانه، به هر چیز، از نگاه دوستی و عشق مینگرد و فریب ظاهری آراسته را میخورد و از باطنهای مسموم، غفلت میورزد.
این کلام علوی در نهجالبلاغه، اشاره به این گونه عشقهای مجازی است که کار دلهای هرجایی است:
«هر کس عاشق چیزی شود، آن عشق، نابینایش میکند و دلش را بیمار میسازد؛ پس او مینگرد؛ اما با چشمی عیبناک و میشنود؛ اما با گوشی ناشنوا. شهوتها پرده عقلش را میدرد و دنیا، دلش را میمیراند».
با این حساب، آیا بهتر نیست که قیمت خانه دل را بدانیم و اگر اجاره میدهیم، به کسی و چیزی اجاره و اختصاص دهیم که شایستگی حضور و اقامت در این «حرم الله» را داشته باشد؟
نشناخته را محرم هر راز مکن قفل دل خود بر همه کس باز مکن
در قلّک دل برای آینده خویش جز عشق خدا و دین، پسانداز مکن
کلمات کلیدی :